به گزارش قدس آنلاین، این سریال براساس اقتباسی از رمان «زوج همسایه» کتاب پرفروش نویسنده کانادایی «شاری لاپنا» ساخته شده و یکی از سریالهای پربیننده شبهای پاییزی نمایش خانگی است. در این سریال بازیگرانی همچون علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، پیمان قاسمخانی و امیر غفارمنش نقش آفرینی می کنند.
قصه از این قرار است که بعد از شکست کارآگاه حامد کیانی در پرونده گم شدن دختری که به قتل رسیده است، او با پرونده جدید پیچیده و عجیبی روبرو می شود، پرونده ای که پرده از رازهای خانوادگی هولناکی برمی دارد.
علیرضا کمالی ایفاگر نقش کارآگاه کیانی است. این بازیگر بعد از اینکه به واسطه بازی در نقش رضا پروانه در سریال «پوست شیر» به شهرت زیادی دست یافت با نقشی متفاوت در «بازنده» ظاهر شد. کارآگاهی که درگیر مشکلات شخصی خودش است و با پرونده ای عجیب از ربوده شدن دختر بچه ای خردسال در خانواده ای متمول روبرو می شود. پیگیری سرنخ هایی برای یافتن کودک ربوده شده، رازهایی عجیب از این خانواده را برملا می کند.
* نگاهی به ترکیب بازیگران
علاوه بر علیرضا کمالی، سارا بهرامی و صابر نیز از دیگر بازیگران سریال هستند که نقش والدین کودک ربوده شده را ایفا می کنند. سارا بهرامی پیش از «بازنده» در مینیسریال «درمانگر» با امین حسینپور همکاری داشت و حالا دومین تجربه بازیگری را برای این کارگردان از سر میگذراند.
صابر ابر هم که تجربه بازی در سریالهای «قورباغه» و «مترجم» را در شبکه نمایش خانگی بر عهده داشته حالا در «بازنده» ایفاگر یکی از نقشهای اصلی است.
صدف اسپهبدی که نقش زن همسایه و یکی از افراد مظنون در پرونده ربایش را بازی می کند با نقش آفرینی تماشایی در فیلم «علفزار» به شهرت رسید و در کمدی «هتل» هم نقش متفاوتی ایفا کرد و بسیار مورد توجه قرار گرفت اما نکته قابل توجه، بازی پیمان قاسمخانی در این سریال است.
قاسمخانی سالهاست به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان در سینما و شبکه خانگی فعالیت میکند، این بار در قامت یکی از نقش های کلیدی در سریال ظاهر شده است. اگرچه او تجربه بازی در فیلمهای سینمایی را هم داشته اما برای اولین بار در یک سریال نمایش خانگی، جلوی دوربین رفته است.
* پاشنه آشیل «بازنده»
«بازنده» یک سریال معمایی جنایی است که با محوریت یک بازپرس جنایی به نام سرگرد کیانی پیش میرود؛ بازپرسی که خودش در زندگیاش مشکلاتی دارد و درگیر سرخوردگی و اندوه از دست دادن خانواده است. امین حسینپور که علاوه بر کارگردانی، فیلمنامه سریال را با اقتباس از یک رمان جنایی پرفروش خارجی نوشته است، فضایی متفاوت را در هر اپیزود با روایتی از قصه هر کدام از شخصیت های مظنون و مرتبط با پرونده کودک ربایی تعریف می کند. نحوه دکوپاژ دوربین، فضاسازی و نورپردازی سرد به القای حس ترس و اضطرابی که در سراسر سریال وجود دارد کمک کرده است و نوع بازی ها هم بر رازآلودگی آن افزوده است. از آنجا که جزئیات در سریالهای جنایی اهمیت فراوانی دارد، کارگردان تلاش کرده که اثری با باتمام جزئیات به نمایش بگذارد و مخاطبان را درگیر قصه کند.
شیوه انتقال اطلاعات، صریح و ساده است اما ماجرای ربایش کودک، پیچیده و بدون کمترین سرنخ، نمایش داده می شود. دقایق ابتدایی هر قسمت، صرف روایت پیشینه شخصیتها میشود و بلافاصله به معمای اصلی سریال میرسد. اگرچه اطلاعات به صورت قطرهچکانی در بخشهای مختلف پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و حل مسئله ربایش کودک را هربار سختتر و پیچیده تر می کند اما ذهن مخاطب درگیر یافتن پاسخ معماها میشود.
به نظر می رسد که رازآلودگی فضای سریال و رفتار مشکوک شخصیت ها اگرچه بر جذابیت سریال و تعلیق آن افزوده اما پاشنه آشیل «بازنده» نیز به شمار می رود به بیان دیگر اگر رفتار مشکوک شخصیت ها ارتباط منطقی با سیر قصه نداشته باشد، عنصری برای فریب دادن مخاطب خواهد شد. بهرحال آنچه درباره «بازنده» مهم است داشتن یک فیلمنامه اقتباسی خوب و دقیق از قصه ای جنایی است که تا قسمت ششم ریتم نسبتا خوبی را داشته است؛ معمولا هرگاه ادبیات به یاری فیلم و سریالها آمده، خروجی کار قابل قبول تر و موردپسندتر بوده است. به ویژه آنکه فیلم و سریالهای ایرانی همواره از فقر داستان و کمبود ایده و ضعف فیلمنامه رنج برده اند و کمک گرفتن از یک کتاب مشهور، می تواند این ضعفها را بپوشاند. این مسئله نشان می دهد که تا چه اندازه ظرفیتهای اقتباس ادبی در نگارش فیلمنامه فیلم ها و سریال های ما مغفول مانده است.
نظر شما